کد مطلب:149192 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

تحریف هدف امام حسین
من نمی دانم كدام جانی یا جانیهای جنایت را به شكل دیگری بر حسین بن علی وارد كردند و آن اینكه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را كه مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره ی حسین گفتند كه حسین كشته شد برای آنكه بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای اینكه ما گناه بكنیم و خیالمان راحت باشد، حسین كشته شد برای اینكه گنهكار تا آن زمان كم بود، بیشتر بشود.

لذا بعد از این انحراف، چاره ای نبود جز اینكه ما فقط صفحه ی سیاه و تاریك این حادثه را بخوانیم، فقط رثاء و مرثیه ببینیم. من نمی گویم آن صفحه ی تاریك را نباید دید بلكه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. اینكه گفته اند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته اند و ائمه ی اظهار نیز به آن توصیه كرده اند. این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذكری، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشك مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یك قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، و گرنه رثای یك آدم نفله شده ی بیچاره ی بی دست و پای مظلوم كه دیگر گریه ندارد، و گریه ی ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگریید برای اینكه احساسات قهرمانی پیدا كنید، برای اینكه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا كنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد كنید، شما هم آزادیخواه باشید، برای


آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود كه عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، كرامت یعنی چه. اگر ما صفحه ی نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه ی رثائی اش می توانیم استفاده كنیم و گرنه بیهوده است. خیال می كنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است كه مردم برایش دلسوزی كنند یا - العیاذ بالله - حضرت زهرا علیه السلام بعد از هزار و سیصد سال، آنهم در جوار رحمت الهی منتظر است كه چهار تا آدم فكسنی برای او گریه كنند تا تسلی خاطر پیدا كند!

چند سال در كتاب دیدم كه نویسنده مقایسه ای میان حسین بن علی و عیسی مسیح كرده بود؛ نوشته بود كه عمل مسیحیها بر عمل مسلمین (شیعیان) ترجیح دارد، زیرا آنها روز شهادت عیسی مسیح را جشن می گیرند و شادمانی می كنند ولی اینها در روز شهادت حسین بن علی مرثیه خوانی و گریه می كنند. عمل آنها بر عمل اینها ترجیح دارد، زیرا آنها شهادت را برای عیسی مسیح موفقیت می دانند نه شكست، و چون موفقیت می دانند شادمانی می كنند، اما مسلمین شهادت را شكست می دانند و چون شكست می دانند گریه می كنند. خوشا به حال ملتی كه شهادت را موفقیت بشمارد و جشن بگیرد، و بدا به حال ملتی كه شهادت را شكست بداند و به خاطر آن مرثیه خوانی كند.

جواب این است كه اولا دنیای مسیحی كه این شهادت را جشن می گیرد، روی همان اعتقاد خرافی است كه می گوید عیسی كشته شد تا بار گناه ما بریزد، و چون به خیال خودش سبكبال شده و استخوانش سبك شده آن را جشن می گیرد. در حقیقت او جشن سبكی استخوان خودش را به خیال خودش می گیرد، و این یك خرافه است.

ثانیا این همان فرق اسلام و مسیحیت تحریف شده است كه اسلام یك دین اجتماعی و مسیحیت دینی است كه همه ی آن چیزی كه دارد اندرز اخلاقی است. گاه به یك حادثه از نظر فردی نگاه می كنیم و گاه از نظر اجتماعی. از نظر اسلام، شهادت حسین بن علی از دیدگاه فردی یك موفقیت بود. برای شخص حسین بن علی این شهادت شكست بود یا موفقیت؟ هر مسلمانی می گوید موفقیت، و خود حضرت هم روز اول فرمود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة، و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف» [1] . از نظر یك انسان و از نظر خود شهید، شهادت موفقیت


است. لازم نیست مسیحیها بگویند؛ در هزار و سیصد و پنجاه سال پیش، خود پیشوایان اسلام گفته اند. علی بن ابیطالب آن وقتی كه تیغ بر فرقش فرود آمده و تا نزدیك ابرویش شكافته است، این طور حرف می زند: «و الله ما فجأنی من الموت وارد كرهته او طالع انكرته، و ما كنت الا كقارب ورد و طالب وجد» [2] به خدا قسم، مرگ ناگهانی و ضربت ناگهانی ای كه بر من خورد، یك ذره مورد كراهت من نیست. من افتخار می كنم و آرزوی چنین روزی را داشتم. به خدا قسم، مثل من مثل آن عاشقی است كه به معشوق خود رسیده باشد. به قول شاعر:



دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد

ابری كه در بیابان بر تشنه ای ببارد



مثل من در حال این ضربت خوردن مثل همان مردمی است كه در شبهای تاریك دنبال آب می گردند و ناگهان به آب می رسند.



دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند



این از نظر شخصی و فردی. اما اسلام یك طرف دیگر هم دارد؛ قضایا را همیشه از جنبه ی شخصی مطالعه نمی كند، از جنبه ی اجتماعی هم مطالعه می كند. حادثه ی عاشورا از جنبه ی اجتماعی و نسبت به كسانی كه مرتكب آن شدند، مظهر یك انحطاط در جامعه ی اسلامی بود. لذا دائما باید یادآوری بشود كه دیگر چنین كاری را مرتكب نشوند. این همان «آخی» است كه یك ملت می گوید: ما مسلمانها چنین كاری كردیم؟! لعنت به كسانی كه چنین كاری كردند، پس دیگر چنین كاری نكنیم.

ثالثا این موضوع برای صیقل دادن احساسات اسلامی و انسانی است، اما به شرط اینكه ما این را درست درك بكنیم. امروز روزی نیست كه آدم سرش را زیر آب بكند. ما باید در اوضاع مذهبی خودمان رفرم ایجاد كنیم؛ البته نه در مذهب بلكه در كار خودمان. اشتباهات ما كه به مذهب مربوط نیست. مگر محتشم كاشانی هم یكی از اركان مذهب است؟! باید این شعارهای مفت... [3] .



[1] بحارالانوار، ج 44 / ص 366.

[2] نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 875.

[3] [متأسفانه بقيه ي بيانات آن شهيد بزرگوار در نوار ضبط نشده است.].